اسم های با حرف ک

جنگجو

حاکم، سلطان، فرمانروا، شاهنشاه، پادشاه

پادشاهان، بزرگان، سروران

ترکیب دو اسم کیا و راد (پادشاه و جوانمرد)

پادشاه و شهریار دلیر، نام دومین پسر کیقباد پادشاه کیانی، از شخصیت‌های شاهنامه

کامل، تمام، نام یکی از اصحاب حضرت علی (ع)

همانند پادشاه، (به مجاز) از بزرگان و پادشاهان

خسرو، عنوان هر يك از پادشاهان ساسانی

نام بنیان گذار سلسلۀ هخامنشی، خورشید

استوار و پابرجا، از دلاوران ایرانی نام برادر مازیار فرمانروای طبرستان

از شخصیت‌های شاهنامه

ترکیب دو اسم کیان و مهر (پادشاهان و خورشید)

صخره

آب تندی که از قله کوه جاری میشود

حمله کننده، لقب امیر المومنین علی (ع)

مانند پادشاهان، سروران و بزرگان

خو گیرنده و الفت گرفته با پادشاهان

کامیاب، با شادی و با خوشحالی

خسرو

حليم و بردبار

عظمت، بزرگی، (به مجاز) خداوند

ترکیب دو اسم کیا و مهر (پادشاه ومحبت)

کوهنورد، کوه بان

صخره

اهل کار

(مجاز) آن که به خواست و آرزویش رسیده است، پیروز، موفق

آخرين حد چيزی، نهايت، بی‌عيب و نقص بودن، خردمندی و دانايی

بزرگ، بلند مرتبه

آن که بسیار تلاش و کوشش می کند، ساعی، تلاشگر

پادشاه، حاکم، فرمانروا، (به مجاز) سرور و بزرگ، عزت

بخشنده، سخاوتمند، جوان‌مرد، از نام‌ها و صفات خداوند، از صفات قرآن

پرچم کاوه که به درفش کاویانی معروف است

جهان، دنیا، مجموعه سیارات منظومه شمسی

مرد جنگجو و سلحشور

از نژاد کوه

اهل کار، کاردوست

راهنما

پادشاه بزرگ

زحل، پادشاه گیتی، محافظ و نگهبان شاه

بسیار زیرک و تیزهوش

پناه